گاهى رفتن قیمت عشق و بالا میبره
گاهى رفتن قیمت عشق و بالا میبره
بسه بسه بسه برو بیرون
کى تورو باز تو این خونه راه داد
کى باز حرفاتو باور کرد
وقتى که داشتى میرفتى
همه وسایل خونه رو بهم ریختى یادته؟
گفتم بمون چمدونتو گرفتم
التماست کردم
اما با نفرت در و رو صورتم بستى
حالا اومدى باز اومدى به این خونه؟
دیگه دستام نمیلرزید دیگه معدم درد نمیگرفت
دیگه تیک عصبى نداشتم دیگه شب بیداریا نبود
اما از وقتى پاتو گذاشتى اینجا
همه ى دردام دو برابر شد
حالا خوشحالى؟
سخت شد سختش کردى برام
دیگه جونشم ندارم
اما اینجا دیگه خونه ى تو نیست
تو خونت پیش یکى دیگس
اینجا واسه من حرمت داره
خونه و من به بودنت نیاز داریم خیلى زیاد
اما برو الان فقط رفتنت و میخوام
نمیخوام حسم بهت عادى شه
اگه دست نیافتى شدى برام
دست نیافتنى بمون نذار قانع شیم به عادى بودن
برو بعضى وقتا رفتن قیمت عشق و بالا میبره
برو اما بدون من تا همیشه منتظر نیومدنت میمونم...
+ نوشته شده در ساعت 8:22  توسط جواد رمضانی |